روزنامه ايران، شماره 4774 به تاريخ 3/2/90، صفحه 14 (ماورا)
سومين آلبوم جويندگان عاطفه ـ سال 90
مرهم زخم زندگي پسر 18 ساله
من سيامك هستم و حالا18 سال دارم و در كنار پدر و مادرخوانده ام كه به اندازه تمام دنيا دوست شان دارم زندگي مي كنم.
آنها مرا از شيرخوارگاه آمنه تهران به فرزندخواندگي پذيرفته اند. آن طور كه به من گفته اند سال 1374 وقتي دوساله بودم ماموران پليس مرا در حالي كه پيراهن و شلوار آبي بافتني به تن داشتم در خيابان وليعصر روبه روي اداره ثبت پيدا كرده و به شيرخوارگاه برده اند. نمي دانم چرا و به چه علتي پدر و مادرم رهايم كرده اند. شايد هم كساني مرا از آنها جدا نموده و سر راه گذاشته اند. با اينكه نمي دانم آيا در تمام اين سال ها فكر من بوده و هستند يا نه؟ اما دلم مي خواهد آنها را پيدا كنم و تمام گذشته زندگي ام را دريابم. اول انتظار دارم خود آنها به سراغم بيايند و بعد هم از كساني كه به هر نحوي از ماجراي زندگي ام خبر دارند و نام و نشاني پدر و مادرم را مي دانند تقاضا مي كنم ياري ام دهند و بر زخم هاي دلم در تماس با گروه جويندگان عاطفه روزنامه ايران مرهم بگذارند.
سرنوشت مرموز مرد 65 ساله
بچه ها در هر سن و سالي بايد بدانند حتي اگر پير هم شوند، باز هم والدين دلسوز، مراقب شان هستند. به راستي چقدر زندگي براي آنها كه عزيزشان را از دست داده يا او را گم كرده اند، سخت است. ضمن اين كه هميشه با چشمان هراسان و منتظر به دنبال نگاه هاي آشنا هستند، شايد نشاني از عزيزشان بيابند. در اين ميان صندوقچه دل خانم گلشن - مادر عين الله فرهي قهي - پر از غم دوري فرزند است.
فرزند گلشن خانم متولد 1325 است كه در روز 14 تير سال 1377 ساعت 8 صبح براي دريافت چك از خانه خارج شد، اما هرگز بازنگشت. مادر و بستگانش همه جا را زير پا گذاشتند تا ردي از او بيابند، ولي هرچه بيشتر جست و جو كردند، كمتر اثري از او يافتند. حالامادر دلشكسته ملتمسانه از شما مردم دلسوز و مهربان براي يافتن پسرش تقاضاي كمك دارد. مادري كه عمر و جواني و زندگي اش را به پاي فرزندش ريخت تا به ثمر رسيدنش را ببيند، اما دست تقدير آنها را از هم جدا كرده با اين حال مادر دلشكسته همچنان چشم انتظار فرزندش است.
اگر از سرنوشت اين مرد اطلاعي داريد، با تلفن گروه جويندگان عاطفه روزنامه ايران تماس بگيريد.